۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

تقویم و تاریخ

خبردار شدیم که یونسکو در نشست هفته ی گذشته ی خود پنج میراث فرهنگی ایران را به عنوان میراث فرهنگي ناملموس نيازمند حفاظت فوري ثبت کرده است (http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00011). این ها عبارتند از:

موسيقي بخشي هاي خراسان: http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00011&RL=00381#identification

آيين هاي پهلواني و زورخانه اي: http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00011&RL=00378#identification

هنر نمايشي آييني تعزيه: http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00011&RL=00377#identification

مهارت هاي سنتي بافت فرش در فارس: http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00011&RL=00382#identification

مهارت هاي سنتي بافت فرش در كاشان: http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00011&RL=00383#identification


اين اقدام، با توجه به این که سال های 2020-2011 را همین سازمان دهه میراث فرهنگی ناملموس (Intangible Cultural Heritage) اعلام کرده است می تواند آغاز خوبی باشد در ثبت و معرفی و حمایت از میراث دیرین ايران.


نظر به گستردگی مفهوم "فرهنگ ناملموس"، که به اعتبار "فرهنگ" بودنش ناشی از فعالیت انسان هاست، و به اعتبار "ناملموس" بودنش، كه بر خلاف یادمان های فیزیکی آن مواردی را در بر می گیرد که به زیست و کنش جمعی انسان های زنده و در ارتباط جاری میان آن ها هست می شوند، ایران زمین از لهجه ها، آیین ها، مقام های موسیقایی تا ترانه سرودها (لالایی، شروه، ...) فراوان برای ثبت و معرفی دارد.


در كنوانسيون 2003 ميراث فرهنگي ناملموس ، دامنه ي چهارم از پنج دامنه ي گسترده ي چنين ميراثي به "معرفت و عمليات مربوط به طبيعت و كيهان" نام برده شده است. سالماری (کرونولوژی) و تقویم از علوم و فنونی است که از دیرباز در ایران رایج بوده است و برای آن دستگاه ها پرداخته شده است. گاه شماری ایرانی، که دقیق ترین سال شمار جهان است، از میراث های ناملموسی است که علاوه بر کاربرد داشتن خود و یا شاخه هایش در بخش مهمی از جهان ما، به پشتوانه های یادمان های فیزکی اش، چارتاقی ها، می تواند به خوبی مستند سازی، ثبت و معرفی شود.


نوروز، در آغاز سال تقویم ایرانی، تنها آغاز سال نو نیست، آغاز فصل (بهار) و آغاز ماه (فروردین) هم هست. تقویم میلادی کنونی، که حاصل اصلاح در تقویم کهن اروپایی است، نه تنها در وسط زمستان آغاز می شود، و و با هیچ انقلاب طبیعت همراهی ندارد، بلکه ارتباطی هم میان روزهای آغازین ماه ها و آغاز فصل ها نیست. اگر به معنای واژگانی نام ماه های سپتامبر تا دسامبر توجه کنیم ارتباط آن ها با تقویم ایرانی به خوبی روشن می شود. سپتامبر، که اکنون نام ماه نهم میلادی است، با ریشه ی واژه که "سپت" و در زبان های لاتین و فرانسه به معنای "هفت" است هم زمانی خود با ماه هفتم سال شماری ایرانی، مهر ماه، را نشان می دهد. چنین است ریشه ی "اکت" (به معنی هشت، برای مثال در نگارش لاتین اختاپوس، و اكتان) در نام ماه اکتبر، "نو" (نه) در نام ماه نوامبر، و "د" (ده و دی) در نام ماه دسامبر که هم زمانی خود را با ماه های هشتم تا دهم تقویم ایرانی آشکار می کنند. آن چه باعث اضافه شدن دو واحد به ماه هایی است که این نام ها در اصل به آن ها اطلاق می شدند افزودن نام های دو امپراتور رومی، جولیوس سزار (برای ژوییه یا جولای) و اگوستوس سزار (برای اوت یا آگوست) است.


نشر چشمه در سال 1387 دو جزوه ی پر مطلب از "ذبیح بهروز" (هر دو به کوشش علی حصوری) را با مشخصات زیر در همین موضوع منتشر کرد:


تقویم و تاریخ در ایران

این کتاب، که چاپ سومش در زمستان 1387 و در 177 صفحه منتشر شده است، علاوه بر آن که نوشته ی مهمی در تقویم و گاه شماری است، مطالب اشاره وار فراوان در تاریخ و مذاهب و جغرافیا دارد. در پشت جلد کتاب می خوانیم: "تقویم و تاریخ در ایران یکی از کلیدی ترین کارهای ذبیح بهروز دز زمینه ی تاریخ و تمدن است. این کتاب، اگر چه در بیماری و بسیار به شتاب نوشته شده، کلید دشواری های برخی از مهم ترین بخش های تاریخ ایران را به دست می دهد. این کتاب راه گشای بررسی های تازه درباره ی مانویان و زندیقان، دخالت آنان در تاریخ اسلام، تاریخ آخرین سال های حکومت ساسانیان و بخش های دیگری از تاریخ ایران، اسلام و بخش های دیگری از جهان است."


درباره ی رصد خانه ی نیمروز در این كتاب چنین می خوانیم: "دایره ی نیمروز یا نصف النهار رصدهای قدیم ایران از سیستان که آن را به همین مناسبت نیمروز و زاول هم می گفتند می گذشته است. ... زاول به معنی ظهر و مزوله که ساعت آفتابی باشد از کلمه ی زاول است. زاول و زابل یک کلمه است. این رصد خانه در عرض 33.5 درجه در وسط دو ساحل شرقی و غربی خشکی جهان واقع است. سبب انتخاب این نقطه برای رصد خانه این است که هر وقت در نیمروز ظهر است، همه جای دنیای قدیم روز است، یا پیش از ظهر یا بعد از ظهر،" (ص 52).


تقویم نوروزی شهریاری- شمسی، قمری، فرسی

چاپ سوم این کتاب در بهار 1387، و در 123 صفحه منتشر شده است. ذبیح بهروز در آغاز دیباچه ی کتاب می نویسد: "یکی از مهم ترین و اساسی ترین تقویم های باستانی ایران تقویم نوروزی شهریاری می باشد که در دنیای قدیم و جدید نظیری برای آن دیده نشده است. اهمیت این تقویم شمسی قمری فرسی باستانی این است که تا هنگامی که تغییری بر اوضاع منظومه ی شمسی عارض نگردیده، تغییری بر صحت و دقت آن عارض نخواهد شد،" (ص 5).


نام هایی که برای ماه های نوروزی شهریاری داده می شوند به خوبي با تغييرات سرما/ گرما و كوتاهي/ بلندي شب و روز مناسبت دارند: ماه نو، نوبهار، گرمافزا، شب افزون، جهان تاب، جهان آرای، مهرگان، خزان، سرمافزای، شب افروز، سرمافزا، روز افزون. (ص 26)


مشخصات کتاب دیگری که در همین موضوع در دست است به این شرح است:


تاریخ تاریخ در ایران

این کتاب را رضا عبداللهی نوشته، و چاپ اول آن را در 1366 انتشارات امیرکبیر در 431 صفحه منتشر کرده است. در این کتاب، که دارای جدول ها و کتاب نامه ی مفصل است، علاوه بر تعریف ارکان اصلی تشکیل دهنده ی گاه شماری، گاه شماری های رایج پیش از رواج گاه شماری زرتشتی (پیش از هخامنشی، هخامنشی، سلوکی، اشکانی)، گاه شماری های زرتشتی (قدیمی و ساسانی)، و گاه شماری های ایرانی در دوره ی اسلامی (یزدگردی، مجوسی، خراجی، جلالی، دوازده حیوانی، و هجری شمسی) را بحث کرده و توضیح داده است.


روشن است که پرداخت چنین دستگاه های سالماری دقیقی، که لازمه ی فرهنگ های کشاورزی و کاشت و داشت و برداشت، و از لوازم دستگاه های حکومتی و تعیین مالیات است، بی پشتوانه ی زنجیره ای از رصد خانه ها و نگاه داشت دفترهای ثبت و محاسبه ممكن نیست. یکی از عناصر معماری ایران که در جهت این مهم به کار می آمد "چار تاقی" هاست. این سازه که عبارت از ساختمان تک اتاق مربع شکل است را از روی نادانی آتشکده گمان کرده اند، در حالی که معلوم نیست آتشکده در وسط بیابان دور از شهر و روستا چه می کرده است. این ها همان مکان هایی هستند که در فواصل منظم از همدیگر بر پا شده و به کار محاسبات خورشید و ماه و ستارگان می آمدند.


در معرفی چارتاقی ها کتاب زیر در بهار امسال منتشر شده است:


چارتاقی های ایران

(عنوان فرعی: بررسی پیوند چارتاقی ها با زمان و تغییرات میل خورشید)

این کتاب حاصل پژوهش و نوشته ی رضا مردای غیاث آبادی، انتشارات ایرانشناسی، چاپ اول، بهار 1389، 102 + ده صفحه است. در مجموع هشت چارتاقی از تعداد پنجاه چارتاقی مطالعه شده ی پژوهش گر در این کتاب همراه با مجموعه ی بسیار زیبایی عکس رنگی از این سازه ها معرفی شده اند. محل های معرفی شده به این شرح اند: چارتاقی نیاسر، چارتاقی بتخانه آتشکوه، چارتاقی نویس، چارتاقی خیرآباد، چارتاقی کرمجگان، چارتاقی کهک، چارتاقی خورآباد، چارتاقی خانه دیو. عکس هایی که در بخش ضمایم کتاب آمده اند محدود به این چارتاقی ها نمی شوند.


در ابتدای کتاب، چهار تاقی های مورد مطالعه به این صورت معرفی شده اند: "چارتاقی یا چهار طاقی بناهایی با شکل متقارن چهار وجهی و با قاعده ی مربع را گویند که از چهار پایه با چهار تاق تشکیل شده و گنبدی به واسطه ی چهار فیلپوش بر روی آن ها ساخته شده است. چارتاقی تعریفی اختصاصی و عمومی دارد. در تعریف اختصاصی، چارتاقی های منفردی با عمر تقریبی دو هزار سال را گویند که در نواحی گوناگون ایران دیده می شوند و با همین نام شناخته می گردند. این چارتاقی ها بناهای بزرگ و مستقلی هستند که عناصر معماری دیگری در آن ها به کار نرفته و حتی بدون دیوار محاطی و در یا پنجره هستند. پراکندگی جغرافیایی چارتاقی ها عموما" در نیمه غربی ایران، استان های میانی و جنوب غربی، و به ویژه در جنوب استان فارس است. پراکندگی چارتاقی ها در نیمه شرقی ایران بسیار محدود و اندک است،" (ص 3).


روشن نیست که آیا در چارتاقی های مطالعه شده ی پژوهش گر که در این کتاب معرفی نشده اند بقایای چارتاقی یا چارتاقی هاي رامهرمز هم جای دارند یا نه.