۱۳۸۷ بهمن ۵, شنبه

زن و خرس

این افسانه ی ژرف را هم در کودکی در رامهرمز شنیده ام. آن را نیز برای رهایی از گزند فراموشی در زیر می آورم:


زنی در کنار جوی آب ده خود ظرف می شست. خرسی از پشت سر او را می گيرد و به کنام خود می برد. جانور که عاشق زن شده است آن قدر کف پای او را می ليسد تا نازک می شود و توان حرکت را از او می گيرد. زن، ناتوان از ایستادن بر پای خود و راه رفتن، برای هميشه نزد خرس می ماند.

۱ نظر:

  1. سلام آقای نوذری با اجازه تان لینکتان کردم . خوشحالم که می توانم بخوانمت .

    پاسخحذف